زبدةالاشعار

تا توانی ای دل از وضع جهان بنما کنار #اصغریه_حاجب_بروجردی

پندیات
درشهادت حضرت علی اصغر (ع)

.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
مرحوم میرزا حاجب بروجردی
.
تا توانی ای دل از وضع جهان بنما کنار
کاین عجوز دهر هر دم فتنه ای آرد بکار
.
چون عروسان خویش را در جلوه می دارد ولی
کینه جو زالی بود مکّار و زشت و نابکار
.
تو گمان داری که این شهد است نوشی روز و شب
نی بود شهد و نه شکّر بلکه باشد سمّ فار
.
تا بکی جان عزیز خویش را سازی هدف
تیر مکروهات بارد از کمان روزگار
.
روز و شب در خوابی و از حبّ دنیا گشته مست
یک دمی بیدار باش و لحظه ای شو هوشیار
.
مال و اولاد و عیالت بر تو یکسر فتنه اند
رو بخوان مصداق این قول از کلام کردگار(1)
.
چشم بینایی گشا و کن نظر بر حال خویش
عاقبت باشد تو را زین دار بر آندر گذار
.
رو به قبرستان و یک دم از سر عبرت نگر
بین چسان شاهان به زیر خاک خفته خوار و زار
.
تازه دامادان عروس مرگ بگرفتند تنگ
نوعروسان جای گیسو زیب گردن کرده مار
.
پا بر این خاکی که با عُجب و تکبر مینهی
سروقدّانند سیمین پیکر و نسرین عذار
.
تا توانی با خلایق نرد نیکویی بباز
کز تو ماند در جهان نام نکویی یادگار
.
خلق فرموده تو را خلّاق بر وجه حسن
باش نیکو خلق و نیکو خصلت و نیکوشعار
.
ای برادر جز رضای حق مکن کار دگر
زانکه کاری جز رضای حق تو را ناید بکار
.
من که کاری جز رضای حق نکردم تاکنون
هستم از سوء عمل در پیش یزدان شرمسار
.
میزنم دست توسل بر ولای آن شهی
کاو بدادی جان و سر را در رضای کردگار
.
سبط دوم حجّت سوم شه دنیا و دین
خامس آل عبا و عرش حق را گوشوار
.
مظهر یکتا و صاحب منصب ثارالّهی
دین حق آئین احمد از وجودش پایدار
.
از کدامین ماتمش گویم که در تاب آورد
چون زبان گوید ز سوزش بر جگر افتد شرار
.
یادم آمد آن زمان کان کودک ششماهه را
نزد او بردند با تاب قلب فکار
.
گفتنش ای شاه این طفل رضیع مستمند
رفته است از تشنگی او را ز دل صبر و قرار
.
نی بود شیر و نه آبی تا که تسکینش دهیم
از عطش صبر و قرار از جان او کرده فرار
.
دیده شاه تشنه لب کان طفل می پیچید به هم
از دو مژگان اشک ریزد همچو درّ شاهوار
.
برگرفت آن غنچۀ پرمژده را با صد فغان
زیب آغوشش نمود و کرد رو در کارزار
.
گفت ای بی رحم مردم آخر از بهر خدا
رحم بنمائید بر ما بی کسان در این دیار
.
از من مظلوم اگر جرم و گناهی دیده اید
پس چه تقصیری بود بر این صغیر شیر خوار
.
قطرۀ آبی دهید این کودک ششماه را
کز عطش از زندگی بگذشته کار او از کار
.
ای گروه این اصغر است و رحم بر جانش کنید
بر شما این حجّت کبری بود روز شمار
.
یا دهیدم جرعۀ آبی که تسکینش دهم
یا کسی او را برد بنشاندش از دل شرار
.
ناگهان تیر سه شعبه حرمله از دست داد
گفت سیرابش نمایم من ز تیر آب دار
.
پرزنان تیر آمد و بر حنجر اصغر نشست
کرد روز زندگانی پیش چشمش شام تار
.
سر بسر ببرید آن حلقوم و بگذشت و نشست
تا بپر بر بازوی شاهنشه بی خیل و یار
از حدیث لحمک لحمی اگر داری خبر
رفت و بگرفت از جفا بر قلب پیغمبر قرار
.
شد ز تاب تیر جای گریه آن طفل صغیر
در تبسم بر سر دوش پدر با اضطرار
.
از الم بگشود چشمان و بهم بنهاد و خفت
کرد دارالملک باقی راز فانی اختیار
.
ریخت «حاجب» از غم فرزند شاه تشنه لب
اشک خونین از دو چشمان همچو ابر نوبهار
.
(1)«وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ‏ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَة وَ أَنَّ اللهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ»؛[۱] (و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش هستند‏ و [براى کسانى که از عهده امتحان برآیند،] پاداشی بزرگ نزد خدا است). انفال، آیه ۲۸
.

متن پیشنهادی:  گشته ایران غرق ماتم #قاسم_سلیمانی_رمضانی_خاکی

#اصغریه_حاجب_بروجردی
#اصغریه_شهادت #پندیات
#تا_توانی_ای_دل_از_وضع_جهان_بنما_کنار
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی