زبدةالاشعار

ذکر_مصیبت_معصوم_سوم 06 #حیدریه_متن_روضه

متن روضۀ شهادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
محمد بن الحنفیه روایت کرده که چون برادرانم مشغول غسل شدند امام حسین علیه السلام آب مى ریخت و امام حسن علیه السلام غسل مى داد و احتیاج نداشتند به کسى که جسد آن حضرت را بگرداند و بدن مبارک هنگام غسل خود از این سوى بدان سوى مى شد و بوئى خوشتر از مُشک و عَنْبَر از جسد مطهرش شنیده مى شد. چون از کار غسل فارغ شدند، امام حَسَن علیه السّلام صدا زد که اى خواهر! بیاور حنوط جدّم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم را، پس زینب علیهاالسّلام مبادرت کرد و سهم حنوط امیرالمؤ منین علیه السّلام را که بعد از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم و فاطمه علیهماالسلام به جاى مانده بود و از همان کافورى بود که جبرئیل از بهشت آورده بود حاضر ساخت چون آن حنوط را سر بگشودند شهر کوفه را به جمله اى از بوى خوش معطّر ساخت ، پس آن حضرت را در پنج جامه کفن کردند و در تابوت نهادند و به حکم وصیت امیرالمؤ منین علیه السلام دنبال سریر را حسنین علیهماالسلام برداشتند و مقدم آن را جبرئیل و میکائیل حمل دادند و به جانب نجف که ظَهْر کوفه است شتافتند و بعضى از مردم خواستند که به مشایعت بیرون شوند امام حسن علیه السّلام ایشان را به مراجعت فرمان کرد. و حضرت امام حسین علیه السّلام مى گریست و مى گفت : لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىّ الْعَظیمِ، اى پدر بزرگوار پشت ما را شکستى گریه را از جهت تو آموخته ام .
و محمد بن حنفیة گفته : به خدا سوگند که من مى دیدم که جنازه آن حضرت بر هر دیوار و عمارت و درختى که مى گذشت آنها خم مى شدند و خشوع مى کردند نزد جنازه آن حضرت و موافق روایت (امالى ) شیخ طوسى چون جنازه آن حضرت گذشت به قائم غرّى و آن در قدیم بنائى بود گویا شبیه به میل که آن را عَلَم نیز مى نامیدند پس به جهت تعظیم و احترام آن نعش مطهر کج و منحنى شد چنانچه سریر اَبرَهه در وقت داخل شدن عبدالمطلب بر ابرهه به جهت تعظیم آن جناب ، منحنى و کج شد و الحال به جاى آن قائم ، مسجدى که آن را مسجد حنّانه مى نامند و در شرقى نجف به فاصله سه هزار ذرع تقریبا واقع است .
بالجمله ؛ چون جنازه به موضع قبر آن حضرت رسید فرود آمد، پس جنازه را بر زمین نهادند و امام حسن علیه السّلام به جماعت بر آن حضرت نماز کرد و هفت تکبیر گفت و بعد از نماز جنازه را برداشتند و آن موضع را حَفْر کردند ناگاه قبر ساخته و لحد پرداخته ظاهر شد و تخته اى در زیر قبر فرش کرده بود که بر آن لوح به خطّ سریانى دو سطر نقش بود که این کلمات ترجمه آن است :
بسمِ اللّهِ الرّحمن الرّحیمِ هذا ما حَفَرَهُ نوحٌ النَّبِىُّ لِعَلِىٍ وَصِىِّ مُحَمَّدٍ صلى اللّه علیه و آله و سلّم قَبْلَ الطُّوفانِ بِسَبعِمِاءَة عامٍ.
و به روایتى نوشته بود که این آن چیزى است که ذخیره کرده است نوح پیغمبر براى بنده شایسته طاهر و مطهر. و چون خواستند آن حضرت را داخل قبر نمایند صداى هاتفى شنیدند که مى گفت فرو برید او را به سوى تربت طاهر و مطهّر که حبیب به سوى حبیب خود مشتاق گردیده است .(1)
.
و نیز صداى منادى شنیده شد که گفت : حقّ تعالى شما را صبر نیکو کرامت فرماید در مصیبت سید شما و حجّت خدا بر خلق خویش .
و از امام محمد باقر علیه السّلام منقول است که حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام را پیش از طلوع صبح در ناحیه غَرِیین دفن کردند و در قبر آن حضرت امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السلام و محمد حنفیه وعبداللّه بن جعفر داخل شدند.
بالجمله ؛ پس از آنکه قبر را پوشیده داشتند یک خشت از بالاى سر آن حضرت برداشتند و در قبر نظر کردند کسى را در قبر ندیدند ناگاه صداى هاتفى را شنیدند که گفت : امیرالمؤ منین بنده شایسته خدا بود، حق تعالى او را به پیغمبر خود ملحق گردانید و چنین کند خداوند با اوصیاء پس از انبیاء حتّى آنکه اگر پیغمبرى در مشرق بمیرد و وصى او در مغرب رحلت نماید خدا آن وصى را با پیغمبر ملحق خواهد ساخت !
صاحب کتاب (مشارق الانوار) از امام حسن علیه السّلام حدیث کرده که حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام با حَسَنَین علیه السّلام فرمود که چون مرا به قبر گذارید پیش از آنکه خاک بر قبر بریزید دو رکعت نماز به جا آورید و بعد از آن ، در قبر نظر نمائید. پس چون آن حضرت را داخل قبر نمودند و دو رکعت نماز گزاردند و در قبر نگریستند دیدند که پرده اى از سندس بر روى قبر گسترده است امام حسن علیه السّلام از فراز سر آن پرده را به یک سوى کرد و در قبر نگاه کرد، دید که رسول خدا و آدم صفىّ و ابراهیم خلیل علیهماالسّلام با آن حضرت سخن مى گویند و امام حسین علیه السلام از جانب پاى آن حضرت پرده را برگرفت دید که حضرت فاطمه علیهاالسلام و حوّا و مریم و آسیه بر آن حضرت نوحه مى کنند. و چون از کار دفن آن حضرت فارغ شدند، صعصعة بن صُوْحان عبدى نزد قبر مقدس آن حضرت ایستاد و مشتى از خاک برگرفت و بر سر خود ریخت و گفت : پدر و مادرم فداى تو باد یا امیرالمؤ منین ! گوارا باد ترا کرامتهاى خدا اى ابوالحسن علیه السّلام به تحقیق که مولد تو پاکیزه بود و صبر تو قوى بود و جهاد تو عظیم بود و به آنچه آرزو داشتى رسیدى و تجارت سودمند کردى و به نزد پروردگار خود رفتى و از این نوع کلمات بسیار گفت و بسیار گریست و دیگران را به گریه آورد، پس رو کردند به سوى حضرت امام حسن وامام حسین علیهماالسّلام و محمّد و جعفر و عبّاس و یحیى و عون و سایر فرزندان آن حضرت و ایشان را تعزیت گفتند و به کوفه مراجعت کردند. چون صبح طالع شد براى مصلحتى تابوتى از خانه حضرت بیرون آوردند به بیرون کوفه ، حضرت امام حسین علیه السّلام بر آن تابوت نماز کرد و آن تابوت را بر شترى بستند و به جانب مدینه روان داشتند.
نقل شده که عبداللّه بن عباس این اشعار را در مرثیه حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام انشاد کرد:
.
وَهَزَّ عَلِىُّ بالْعِراقَینِ لِحیتَهُ
مُصیبَتُها جَلَّتْ عَلى کلِّ مُسْلِمٍ
وَقالَ سَیاءتیها مِنَ اللّهِ نازِلٌ
وَیخْضِبُها اَشْقَى الْبَرِیةِ بالدَّمِ
فَع اجَلَهُ بِالسَّیفِ شَلَّتْ یمینُهُ
لِشُؤْمِ قَطامِ عِنْدَ ذاک ابْنُ مُلْجَمٍ
فَیاضَرْبَةً مِنْ خاسِرٍ ضَلّ سَعْیهُ
تَبَوّءَ مِنْها مَقْعَدا فى جَهَنَّم
فَفازَ اَمیرُ المُؤْمِنینَ بِحَظِّهِ
وَاِنْ طَرَقَتْ اِحْدى اللَّیالى بِمُعْظَمٍ
اَلا اِنَّمَا الدُّنْیا بَلاءٌ وَفِتْنَةٌ
حَلا وَتُها شیبَتْ بِصَبْرٍ وَعَلْقَمٍ(2)
.
و نیز منقول ست که چون خبر قتل امیرالمؤ منین علیه السّلام را براى معاویه بردند گفت :
اِنَّ الاسدَ الَّذى کانَ یفتَرِشُ ذِراعَیهِ فِى الْحَرْبِ قَدْ قَضى نَحْبَهُ ؛
یعنى آن شیرى که چنگالهاى خود را هنگام حرب بر زمین گسترده مى داشت وداع جهان گفت ؛
پس این شعر را تذکره کرد:
شعر :
قُلْ لِلاَرانِبِ تَرْعى اَینَما سَرَحَتْ
وَلِظِّباء بِلا خَوْفٍ وَلا وَجَلٍ(3)
.
شیخ کلینى و ابن بابویه رحمه اللّه و دیگران به سندهاى معتبر روایت کرده اند که در روز شهادت حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام صداى شیون از مردم بلند شد و دهشتى عظیم در مردم افتاد مانند روزى که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم از جهان برفت و در آن حال پیرمردى اشک ریزان و شتاب کنان بیامد مى گریست و مى گفت :
(اِنا للّهِ وَاِنا اِلَیهِ ر اجِعُونَ) امروز خلافت نبوّت انقطاع یافت پس بیامد و بر دَرِ خانه امیرالمؤ منین علیه السّلام بایستاد و بسیارى از مناقب حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام تذکره کرد و مردمان ساکت بودند و مى گریستند چون سخن را به پاى آورد، از نظر ناپدید شد مردمان هرچه او را طلب کردند او را نیافتند!(4)
مؤ لّف گوید: که آن پیرمرد حضرت خضر علیه السّلام بود و کلمات او را که به منزله زیارت حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام است و در روز شهادت آن حضرت ، این احقر در کتاب (هدیه ) در باب زیارات آن حضرت ذکر کردم و این مختصر را گنجایش نقل آن نیست .(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1 (جلاء العیون ) علامه مجلسى ص 363 364 .
2 (وقایع الایام ) (حوادث و اعمال ماه رمضان ) علامه حاج على خیابانى ص 592؛ (ناسخ التواریخ ) 5/641، چاپ امیر کبیر.
3 (ناسخ التواریخ ) 5/642، رحلى ، چاپ امیر کبیر.
4 (الکافى ) کلینى 1/454، باب (مولد امیرالمؤ منین علیه السّلام )، حدیث چهارم ، (کمال الدین ) ابن بابویه 2/387 .
5 (هدیة الزائرین ) ص 194، فصل چهارم ، چاپ تبریز، سال 1343 ه‍ ق
ــــــــــــــــــــــــــــــ
📗 منتهی الآمال مرحوم حاج شیخ عباس قمی، جلد اول ، باب سوم ، فصل چهارم
.
.
.
#حیدریه_متن_روضه #حیدریه_شهادت #حیدریه_متن_روضه #فارسی #عربی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

متن پیشنهادی:  زینبم برخیز ای شاه شهیدان آمدم #اربعین_بیدقداری

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی