زبدةالاشعار

با صد هزاران جلوه شد از پرده بیرون ماه من #17ربیع_قاسم_رسا

مدح و میلاد حضرت رسول اکرم (ص)
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
دکتر قاسم رسا
.
با صد هزاران جلوه شد از پرده بیرون ماه من
تا ماه گردون را کند محو جمال خویشتن
.
دل روشن از سیماى او جان سر خوش از صهباى او
شاهى که خاک پاى او شد سرمه چشمان من
.
کوکب بدان تابندگى گوهر بدان رخشندگى
سلطان بدان بخشندگى نشنیده کس اندر، زمن‏
.
آمد امیر کاروان محبوب دل آرام جان
دیدار یار مهربان از دل برد رنج و محن‏
.
ساقى کرم کن جام را تا پخته سازد خام را
در هم شکن اصنام را کامد نگار بت شکن
.
شاها ز مسکین یاد کن دلخستگان را شاد کن
جان را ز غم آزاد کن تا خرمى بخشد به تن‏
.
مشعل ز علم افروخته اوراق ظلمت سوخته
خیاط رحمت دوخته بر قامت او پیرهن‏
.
روشن تر از مه روى او خوشبوتر از گل موى او
چون قامت دلجوى او سروى نروید در چمن‏
.
شب رفت و صبح آمد ز پى دوران ظلمت گشت طى‏
پروانگان شمع وى جمع‏اند در هر انجمن
.
از مکه پیدا شد گلى در شوره زارى سنبلى‏
آمد خوش الحان بلبلى، کندآشیان زاغ و زغن‏
.
در یتیمى در عرب از «آمنه بنت وهب»
تابد از آن در روز و شب نور خداى ذوالمنن‏
.
ناخوانده درس استاد شد ویرانه‏ها آباد شد
کاخ کرم بنیاد شد، خار مظالم ریشه کن
.
یکتاپرستى دین او، صلح و صفا آیین او
از خامه شیرین او شد زنده آداب و سنن
.
حق بر ضلالت چیره شد روشن فضاى تیره شد
چشم کواکب خیره شد بر آن مه پرتو فکن‏
.
آوازه شاه عرب، پیغمبر عالى نسب‏
از روم و شامات و حلب بگذشت تا چین و ختن
.
احمد ابوالقاسم کزو، شد دین حق با آبرو
از پیشوایان برده او، گوى فصاحت در سخن
.
خرگه به عرش افراخته، سایه به فرش انداخته
کاخى ز دین پرداخته، ایمن ز آفات و فتن
.
جبریل خواند در سما بعد از ثناى کبریا
مدح رسول مصطفى، وصف نبى موتمن
.
شاهى که جبریل امین ساید به درگاهش جبین
حوران فردوس برین بگزیده در کویش وطن
.
بردیمانى در برش، تاج رسالت بر سرش‏
برد از صفا خاک درش رونق ز فردوس عدن‏
.
صف بسته یکسر انبیا در پیشگاه مصطفى
احمد که آمد مقتدا بر پیشوایان کهن
.
لولاک نقش پرچمش، هستى طفیل مقدمش‏
ختم رسل کز خاتمش شد خیره چشم اهرمن
.
صبح سعادت روى او، فردوس رضوان کوى او
چون تربت خوشبوى او هرگز نبوید یاسمن
.
ایوان کسرى، کاخ کى، لرزید ارکانش ز پى
شد در شب میلاد وى دریاى رحمت موج زن
.
فرمود حق در شأن او (ماکان) در قرآن او
جان ها فداى جان او، مهرش چو روح اندر بدن
.
نورى که از الهام وى، شد قوم وحشى رام وى
آمد محمد نام وى، صورت نکو، سیرت حسن
.
بیرون چو مغز از پوست شد، آنچه که حدّ اوست شد
تا با خبر از دوست شد، شد بى خبر از خویشتن
.
با طبع خوش خواند «رسا» میلاد شاه انبیا
وصف رسول مصطفى در آستان بوالحسن
.
.
#17ربیع
#با_صد_هزاران_جلوه_شد_از_پرده_بیرون_ماه_من
#دکتر_قاسم_رسا
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

علی ببیرپور

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

#17ربیع_بیدقداری

دسته بندی درختی