زبدةالاشعار

به نام زینب کبری سخن آغاز کن ای دل #راه_شام_یوسفعلی_میرشکاک

شفا را در شهادت جستجو کن …
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
?: @nohe_torki
.
یوسفعلی میر شکاک
.
به نام زینب کبری سخن آغاز کن ای دل
به سوی کربلای واپسین پرواز کن ای دل
.
ز یارانی که جان دادند جا ماندی دلا! بس کن
چه می‌خواهی از این تن، این بلای مبتلا؟ بس کن
.
تنی بر خاک و جانی برتر از افلاک داری تو
چه می‌جویی درین زندان، چه کارِ خاک داری تو؟
.
به کام دشمنان تا کی دریغ یاد یارانت؟
به خون هر گه که خفته می‌برد با خود بهارانت
.
در این دیر کهن تا کی اسیر دشمنان بودن؟
گرفتار زن و فرزند و نان و خانمان بودن؟
.
برآر ای دل سری از سینه رقص بسمل است اینجا
ز خون مستمندان آرزو پا در گل است اینجا
.
اسیر مال و جاه دیگران تا کی؟ جنون گل کن
در باغ شهادت باز اگر شد، غرق خون گل کن
.
سگان دوزخند اینان که می‌لایند و می‌لافند
دلا! یاران تو سی مرغ سیمرغ اند و در قافند
.
جنون کن بار دیگر، عقل را بگذار و عاشق شو
شهادت مرگ عذرای تو خواهد بود، وامق شو
.
شفا را در شهادت جستجو کن، کربلایی شو
به قانون نوای بی نوایی، نینوایی شو
.
فریدون بود و قربان بود و یاران دگر بودند
تو از خود با خبر بودی و آنان بی خبر بودند
.
در این وحشت سرا آن به که از خود بی خبر باشی
خبر خواهد رسید از غیب اگر مرد خطر باشی
.
خطر، آری خطرها بود، اما «بود» بادی شد
دریغایی و دردی ماند و یاری رفت و یادی شد
.
رها کن «بود» را، بادا مبادایی به جا مانده ست
چه خواهد شد؟ ببین امروز و فردایی تو را مانده ست
.
نشد پایی به جا ماند، سری جا ماند و سودایی
جهان بوده ست تا بوده ست امروزی و فردایی
.
اگر دیروز جا ماندی ز یاران، داری امروزی
برای سوختن داغی، برای ساختن سوزی
.
رها کن رفته را، فردا به جا مانده ست اگر مردی
سرت را نذر زینب کن، مبادا زنده برگردی
.
از آن روزی که در شام بلا افکنده بارش را
فرا می‌خواند از هر سو سپاه سوگوارش را
.
از آن روزی که سر زد در شب خونبار عاشورا
به شام افتاده تا صبح قیامت کار عاشورا
.
نه تنها کرد عاشورا گل از چاک گریبانش
خبر از صبح رجعت می‌دهد شام غریبانش
.
نماند آنجا که دور از کربلا باشد به مهجوری
بسا دوری که نزدیکی ست، نزدیکی ست این دوری
.
مگو خورشید عاشورا چرا در شام جا دارد
غریبان را پیام از کل ارض کربلا دارد
.
میان کربلا و شام راهی هست، راهی شو
اگر خشکی ست آتش باش، اگر دریاست ماهی شو
.
گریبان چاک زد، نطع قیامت کرد جان‌ها را
به محمل زد سری، در گردش آورد آسمان‌ها را
.
به خون پیغام اگر بردم غریبان دمشقش را
به صبح کربلا خواهم رساندن شام عشقش را
.
.
#کوفه_راه_شام
#ورود_شام
#به_نام_زینب_کبری_سخن_آغاز_کن_ای_دل
#یوسفعلی_میرشکاک
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
?: @nohe_torki

متن پیشنهادی:  علی در آتش عشقت رقیه هر زمان سوزد #راه_شام_کریمی_مراغه_ای

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی