زبدةالاشعار

جبرئیل آمد شتابان بر زمین

#فرشتگان_در_قتلگاه
#جبرائیل_در_قتلگاه
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️

?: @nohe_torki
.
مرحوم حجةالاسلام نیر تبریزی
.
جبرئیل آمد شتابان بر زمین
از فراز عرش رب العالمین
.
دید صحرائی سراسر لاله زار
ارغوان در وی قطار اندر قطار
.
چهره های آتشین برگ گلش
زلفهای عنبر افشان سنبلش
.
جویها در وی روان اما ز خون
سروهای برلب امّا سرنگون
.
غنچه های ناشده از آب سیر
اندر و خندان ولی از زخم تیر
.
چشم نرگس رفته از مستی ز هوش
سوسنان باده زبان در وی خموش
.
عندلیبان اندر آن بستان کده
در فغان هر سو رَدَه اندر رده
.
گفت کای فرمانده ملک وجود
پیشت آوردستم از یزدان درود
.
گفت بر گو ای برید کوی یار
تا به پیغامش کنم صد جان نثار
.
گفت فرمودت که ای سالار عشق
ای ز تو بالا گرفته کار عشق
.
گر نبودی بود تو عالم نبود
امتزاج طینت آدم نبود
.
خود توئی مقصود از خلق عباد
بیتو عالم را بسر گو خاک باد
.
ما نکردیم این شهادت بر تو ختم
ای جلال کبریائی بر تو ختم
.
عزم تو بس در وفای عهد تو
شد نیت قائم مقام عهد تو
.
بس ترا در خون طپیدن اکبرت
خون بجای شیر خوردن اصغرت
.
خواه کش، خَه کشته باش ایشاه عشق
هیچ کم ناید ترا از جاه عشق
.
خواه جان بستان و خه جان میسپار
یار آن یار است و مهر آن مهر یار
.
گر کشی جان جهان نک زان تست
گوش عزرائیل بر فرمان تست
.
کشته گردی بر شهیدان شه توئی
خون بهایت ما ذبیح الله توئی
.
داد پاسخ شاه با روح الامین
کای امین وحی رب العالمین
.
بسته ایم عهدی من و شاه وجود
من همانم عهد آن عهدی که بود
.
عاشق جانانه را با جان چه کار
درد کز یار است با درمان چکار
.
جبرئیلا اینکه بینی نی منم
اوست یکسر من همین پیراهنم
.
زو فرودم آنچه از خود کاستم
من خود این آتش بجان میخواستم
.
گر من از هر دو جهان بیگانه ام
گنج پنهانی است در ویرانه ام
.
گفت شاها خواهرانت بیکس است
گفت او خود بیکسانرا مونس است
.
گفت چشم دخترانت در ره است
گفت عشق از دیدن غیر اکمه است
.
گفت ترسم زینبت گردد اسیر
گفت سوی اوست از هر سو مصیر
.
گفت سجادت فتاده بی طبیب
گفت بیماریش خوش دارد حبیب
.
گفت بهرت آب حیوان آورم
گفت من از تشنگی آن سو ترم
.
جبرئیلا من ز جو بگذشته ام
آب حیوانرا در آنسو هشته ام
.
گفت خواهد شد سرت زیب سنان
گفت گو باش او چه میخواهد چنان
.
گفت جان باشد متاعی بس گران
بر خسان مفروش یوسف رایگان
.
گفت جانی را که جانان خونبهاست
جبرئیلا رایگان خواندن خطاست
.
گفت آوردستم از غیبت سپاه
تا کنند این قوم کافر دل تباه
.
گفت مهلاً خود ز من دارد مدد
جبرئیلا این سپاه بیعدد
.
هستی ایشان همه از هست ماست
رشتۀ تدبیرشان در دست ماست
.
آنکه با تدبیر او گردد فلک
کی بود محتاج امداد ملک
.
گر فشانم دست ریزم زاستین
صد هزاران جبرئیل راستین
.
جبرئیلا باب من بودت ممد
که شدی حق را بپاسخ مستعد
.
آنزمان کت آفرید از نیستی
گفت برگو من کیم تو کیستی
.
سالها ماندی تو حیران در جواب
کرد تعلیمت در آخر بوتراب
.
گفت بر گو تو خداوند جلیل
من کمین عبد تو نامم جبرئیل
.
جبرئیلا من خلیفه آن شهم
وارث اسرار آن باب اللهم
.
آن ستاره کت نمود آنمه جبین
دیده بگشا در جبین من ببین
.
جبرئیلا چشم دیگر بایدت
تا که حال عاشقان بنمایدت
.
جبرئیلا من خود از کف هشته ام
دست جانانست تار رشته ام
.
هشته طوق عشق خود بر گردنم
میبرد آنجا که خواهد بردنم
.
این حدیث محنت ایّوب نیست
داستان یوسف و یعقوب نیست
.
صبر ایّوب از کجا و این بلا
این حسین است و حدیث کربلا
.
دورکش زین ورطه رخت ای محتشم
تا نسوزد شهپرت را آتشم
.
هین سپاهت دور دار از راه من
که جهان سوز است برق آه من
.
شد بسوی آسمان آن روح پاک
که فرشتۀ آتش آمد سوزناک
.

متن پیشنهادی:  بابا پس از تو عمریست، با گریه خو کنم من #سجادیه_محمود_ژولیده

#قتلگاه
#حسینیه_شهادت
#جبرئیل_آمد_شتابان_بر_زمین
#نیر_تبریزی
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️

?: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی