در منقبت حضرت مولی الموالی (ع)
.
.
مرحوم جیحون یزدی
.
.
گفتم بعقل دوش که ای آیت هدی
گشت اول از مشیّت که کفر و دین بنا
.
کی نور دین و ظلمت کفر انتشار داشت
گر حکمت حکیم نمیکردی اقتضا
.
از قدرت که بر سر بازار اختلاف
این شوخ پارسی شد آن شیخ پارسا
.
فرمود ارادۀ که بر ابلیس وسوسه
تا او ز سجده کردن آدم کند ابا
.
در رشتۀ ازل همه بودند اگر گهر
ماهیّت گهر که کند قلب جز خدا
.
گر خلقت نجوم بود یکسر آفتاب
خود کی یکی سهیل شود دیگری سها
.
در حق تفاوتی بیکایک نهفته است
پس از خزف چه میطلبد فعل کهربا
.
از یک عناصر است نباتات اگر پدید
پس از چه نیست خارچو نسرین فرح فزا
.
باده باین رطوبت و گرمی است از چه رو
افیون باین یبوست و سردیست از چرا
.
بر حسب ذات اگر همه را طایر آفرید
از کیست این تبایُن عصفور با هُما
.
تحبیب هر دلی اگر از اهتمام اوست
بوجهل را که داد خصومت بمصطفی
.
دست صنایع که بزهدان انجماد
یاقوت ولعل را بدو رنگی فشرد پا
.
زمرُد چه حیله پخت که افعی نمود کور
اثمد چه جلوه ساخت که گردید توتیا
.
ما را باتّضاد حرام و حلال چه
بی میل رازق ار نرسد رزق ما سوی
.
گر ما خوریم خمر چه روزی دهیست او
ور او نصیب کرده چه بد میکنیم ما
.
این سلب علم خالق از اشیا نمودنست
گوئی گرم محک زند از عیش و ابتلا
.
یعنی نداند آنکه صبوریم یا جهول
یعنی نفهمد آنکه لجینیم یا طلا
.
القصّه عقل چون سخنانم شنید گفت
در حلّ این عقود بمولا کن التجا
.
شاه نجف علیّ ولیّ کز توجهش
مسجود اتقیا شود اشباح اشقیا
.
بس منجلی است زآینه اش نور ایزدی
هر موی او رموز انا الحق کند ادا
.
آب رُخش مُکشّف اسرار ذوالمنن
خاک رهش مُکوّن ارواح اولیا
.
ثعبان سطوتش فکند عکس اگر بچوب
لرزد کلیم را بدن از هیئت عصا
.
در عالمی که خرگه نام جلال اوست
ابعاد آن برون رود از ننگ انتها
.
باید کزین حدوث خرد خواندش قدم
اثبات شیی اگر نکند نفی ما عدا
.
ای زیب بخش وحی که از باء بسمله
یزدان سُور بنام تو کرده است ابتدا
.
مخلوق تو است هر چه بگیتی بُود قدر
مرزوق تو است آنچه بکیهان بود قضا
.
گردی زآستان تبرّای تو الم
دردی ببوستان تولّای تو شفا
.
قیدی کز امتثال تو مستوجب نجات
فقری که با وداد تو مستلزم غنا
.
رخشد چو مهچۀ علم اقتدار تو
بر ردّ شمس کی کند ادراک اکتفا
.
درآن زمین که قصد جهان دگر کنی
از هر ستاره ای شود ایجاد صد سما
.
شاها مرا بکاخ فصاحت معاصرین
هر یک نماز برده که روحی لک الفدا
.
کوته بود بقامت طبع بلند من
دوزند اگر ز اطلس چرخ برین قبا
.
با این علوّ پایه کمند بلاغتم
باشد بر اوج قلعۀ مدح تو نارسا
.
ارجو که وقت جمع مدیحت رود بچرخ
این حشو زائدی که ترا گفته ام ثنا
.
تا آنکه در سرایر تقدیر کردگار
بیجا بود تفکر این چون و آن چرا
.
هر کس که همچو فکرت «جیحون» ستایدت
یابد ز شمع رأی تو توفیق اهتدا
.
.
#حیدریه #جیحون_یزدی #حیدریه_مدح #فارسی #زبدةالاشعار
ضمن عرض ارادت محضر ادمین با صفا و اندیشمند سپاسگزاریم از زحمات بی دریغشان که اینگونه فیض یاب میکنند دوستداران شعر و ادب و عاشقان ائمه معصومین را در این روزهای عزیز دعاگویشان هستیم و برایشان سعادت و سلامت و سربلندی آرزومندیم
و درود میفرستیم به شاعر ژرف اندیش که بهره مند شدیم از شعر بسیار عالی حضرتشان
التماس دعا
سلام و درود فراوان بر شما شاعر عزیز و بزرگوار ، برادر عزیزم جناب آقای نجفلو
از حضور گرمتان در این مجموعه سپاسگزارم
التماس دعا