زبدةالاشعار

زینب به گریه آمد و گفت ای خدا چرا #کوچ_کربلا_صدری_اردبیلی

کوچ از کربلا
زبانحال حضرت زینب (س)
..
..
مرحوم میرزا فضلعلی صدرالممالکی(صدری اردبیلی)
..
..
زینب به گریه آمد و گفت ای خدا چرا؟
این آفتاب عزّت من در جدا چرا؟
..
کشتی اگر شکسته در ای بحر پرخطر
در نوک نیزه تشنه سر ناخدا چرا
..
این سر که خون می چکد از نیزه بر زمین
صدها بلا رسیده بر او از بلا چرا
..
چشم فلک به حال حسین گریه ها نمود
در حیرتم که شمر نکرد اعتنا چرا
..
خون حسین که خون خدا و پیمبر است
خون خدا به صفحۀ دشت بلا چرا
..
اندر میان این همه لشکر کسی که نیست
گوید به شمر کاین ستم ناروا چرا
..
عطشان بریده رأس حسین بر جدا زده
هر جا که می برد ببرد پیش ما چرا
..
یک داغ دل که خسته کند یک قبیله را
صد زخم دل که بر دل یک بینوا چرا
..
در حیرتم ز آه دل زینب حزین
نظم جهان به هم نشده «صدریا» چرا
..
..
..
#کوچ_کربلا #صدری_اردبیلی #ترکی #زبدةالاشعار

متن پیشنهادی:  حسرت گرفته باز حصار مدینه را #صادقیه_موید_خراسانی

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی